آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان بی نقاب گرگ هاهرگز گریه نمیکنند.اما گاهی عرصه زندگی بر آنان چنان تنگ میشود که بر فراز بلندترین قله ها دردناکترین زوزه ها را میکشند.
الو ... الو... سلام
کسی اونجا نیست ؟؟؟؟؟
مگه اونجا خونه ی خدا نیست؟
پس چرا کسی جواب نمیده؟
یهو یه صدای مهربون! ..مثل اینکه صدای یه فرشتس .بله با کی کار داری کوچولو؟
خدا هست؟ باهاش قرار داشتم.. قول داده امشب جوابمو بده.
بگو من میشنوم .کودک متعجب پرسید: مگه تو خدایی ؟من با خدا کار دارم ...
هر چی میخوای به من بگو قول میدم به خدا بگم .
صدای بغض آلودش آهسته گفت یعنی خدام منو دوست نداره؟؟؟؟
فرشته ساکت بود .بعد از مکثی نه چندان طولانی:نه خدا خیلی دوستت داره.مگه کسی میتونه تو رو دوست نداشته باشه؟
بلور اشکی که در چشمانش حلقه زده بود با فشار بغض شکست وبر روی گونه اش غلطید وباهمان بغض گفت :اصلا اگه نگی خدا
باهام حرف بزنه گریه میکنما...
بعد از چند لحظه هیاهوی سکوت ؛
بگو زیبا بگو .هر آنچه را که بر دل کوچکت سنگینی میکند بگو..دیگر بغض امانش را بریده بود بلند بلند گریه کرد وگفت:خدا جون خدای مهربون،خدای قشنگم میخواستم بهت بگم تو رو خدا نذار بزرگ شم تو رو خدا...چرا ؟این مخالف تقدیره .چرا دوست نداری بزرگ بشی؟آخه خدا من خیلی تو رو دوست دارم قد مامانم ،ده تا دوستت دارم .اگه بزرگ شم نکنه مثل بقیه فراموشت کنم؟
نکنه یادم بره که یه روزی بهت زنگ زدم ؟نکنه یادم بره هر شب باهات قرار داشتم؟مثل بقیه که بزرگ شدن و حرف منو نمی فهمن.
مثل بقیه که بزرگن و فکر میکنن من الکی میگم با تو دوستم .مگه ما باهم دوست نیستیم؟پس چرا کسی حرفمو باور نمیکنه ؟خدا چرا بزرگا حرفاشون سخت سخته؟مگه اینطوری نمی شه باهات حرف زد...
خدا پس از تمام شدن گریه های کودک:آدم ،محبوب ترین مخلوق من.. چه زود خاطراتش رو به ازای بزرگ شدن فراموش میکنه...کاش همه مثل تو به جای خواسته های عجیب من رو از خودم طلب میکردند تا تمام دنیا در دستشان جا میگرفت.
کاش همه مثل تو مرا برای خودم ونه برای خودخواهی شان میخواستند .دنیا برای تو کوچک است ...
بیا تا برای همیشه کوچک بمانی وهرگز بزرگ نشوی...
کودک کنار گوشی تلفن،درحالی که لبخندبرلب داشت در آغوش خدا به خواب فرو رفت
نظرات شما عزیزان: hasti
ساعت18:22---12 خرداد 1391
سلام اين پيام امروز تو وبلاگم اومد....بخونش مال من نيست....منم بهش عمل كردم تورو به امام زمان بخونش....دختري از خوزستانم كه پزشكان از علاجم نا اميد شدند شبي حضرت زينب اومد به خوابم آب در گلويم ريخت شفا پيدا كردم ازم خواست اينو به 20 نفر بگم....اين پيام به دست كارمندي افتاد اعتقاد نداشت كارشو از دست داد...مردي اعتقادداشت 20 ميليون به دست آورد..به دست كسه ديگري رسيد عمل نكرد پسرشو از دست داد....اگه به حضرت زينب اعتقا داري اين پيامو براي 20 نفر بفرست 20روز ديگه منتظر معجزه باش
سلام . شما هم وبلاگ خیلی خوبی دارین ولی مطالب های شما خیلی کم است اما با توجه به موضوع وبلاگ شما مطالب ها خیلی جالب هستند . امید وارم همیشه موفق باشید.
راستی من مدیر وبلاگ www.nimkat-ewaz.loxblog.com هستم . پنج شنبه 4 خرداد 1391برچسب:, :: 15:14 :: نويسنده : night wolf
|